دل پیچه آقا پارسا
سلام پسرم نمیدونم چرا این روزا مثل برق میگذره. تقریبا یک ماه پیش بود که تو دلم بودی و الان توی بغلم. این روزا برای من خاطرانگیزترین لحظات زندگیم هست. اینقدر ذوق زده شدم که باورم نمیشه الان مادرم. پارسای عزیزم روزهای قشنگ و شیرینی رو با هم میگذرونیم و شیرین ترین لحظه زمانیه که از شیره وجودم بهت میدم تا رشد کنی. البته عزیزم در کنار این لحظه های شیرین لحظه های سختی هم هست، مثل زردی شما. چند روز هم هست که دل پیچه گرفتی و شبا اصلا خوب نمیخوابی. منم مجبورم شما رو بغل کنم و تا سپیده دم کل خونه رو بگردم تا کمی آروم بگیری. ای کاش تمام سختی ها رو خودم یک تنه به دوش میکشیدم و شما هیچ درد و ناراحتی نداشتی. وقتی از دل درد به خو...